خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 60

1. تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت

2. رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت

3. تا دور شدی از برم ای طرفه بغداد

4. شد دامن من دجلهٔ بغداد ز دستت

5. از دست تو فردا بروم داد بخواهم

6. تا چند کشم محنت و بیداد ز دستت

7. بی شکر شیرین تو در درگه خسرو

8. بر سینه زنم سنگ چو فرهاد ز دستت

9. گر زانک بپای علمم راه نباشد

10. از دور من و خاک ره و داد ز دستت

11. تا چند کنم ناله و فریاد که در شهر

12. فریاد رسی نیست که فریاد ز دستت

13. هر چند که سر در سر دستان تو کردیم

14. با این همه دستان نتوان داد ز دستت

15. از خاک سر کوی تو چون دور فتادم

16. دادیم دل سوخته بر باد ز دستت

17. زینسان که به غم خوردن خواجو شده‌ئی شاد

18. شک نیست که هرگز نشود شاد ز دستت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وقت گل زان گونه کز گل سبزۀ تر می دهد
* کشتۀ آن غمزه را از خاک نشتر می دهد
شعر کامل
جامی
* چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر
* که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد
شعر کامل
حافظ
* مردم سپند بر سر آتش نهند و تو
* آتش زدی به عالم از آن خال چون سپند
شعر کامل
فروغی بسطامی