خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 638

1. بدانکه بوی تو آورد صبحدم بادم

2. وگرنه از چه سبب دل بباد می‌دادم

3. عنان باد نخواهم ز دست داد کنون

4. ولی چه سود که در دست نیست جز بادم

5. مرا حکایت آن مرغ زیرک آمد یاد

6. بپای خویش چو در دام عشقت افتادم

7. ز دست دیده دلم روز و شب بفریادست

8. اگر چه من همه از دست دل بفریادم

9. مگر که سر بدهم ورنه من ز سر ننهم

10. امید وصل درین ره چو پای بنهادم

11. چو دجله گشت کنارم در آرزوی شبی

12. که باد صبحدم آرد نسیم بغدادم

13. گمان مبر که فراموش کردمت هیهات

14. ز پیشم ار چه برفتی نرفتی از یادم

15. مگر بگوش تو فریاد من رساند باد

16. وگرنه گر تو توئی کی رسی بفریادم

17. مگو که شیفته بر گلبنی شدی خواجو

18. که بیتو از گل و بلبل چو سوسن آزادم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زین گلستان عاقبت چون باد می باید گذشت
* بر درختی هر زمان چون تاک پیچیدن چرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه عقده‌هاست به کار دلم ز بخت سیاه
* که زلف دوست بلند است و دست من کوتاه
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ز خاکی که خون سیاوش بخورد
* به ابر اندر آمد درختی ز گرد
شعر کامل
فردوسی