خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 646

1. نکنم حدیث شکر چو لبت گزیدم

2. چه کنم نبات مصری چو شکر مزیدم

3. بتو کی توان رسیدن چو ز خویش رفتم

4. ز تو چون توان بریدن چو ز خود بریدم

5. چه فروشی آب رویم که بملک عالم

6. نفروشم آرزویت که بجان خریدم

7. ندهم کنون ز دستت که ز دست رفتم

8. نروم ز پیش تیغت که بجان رسیدم

9. چه نکردم از وفا تا بتو میل کردم

10. چه ندیدم از جفا تا ز تو هجر دیدم

11. که برد خبر به یارم که ز اشتیاقش

12. ز خبر برفتم از وی چو خبر شنیدم

13. نکشیده زلف عنبر شکنش چو خواجو

14. نتوان بشرح گفتن که چها کشیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرزه گو را خامش از تقریر کردن مشکل است
* شعله را از ژاژخایی سیر کردن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* به آب و رنگ تیغش برده تفضیل
* چو نیلوفر هم از دجله هم از نیل
شعر کامل
نظامی
* سر خم چو برگشایی دو هزار مست تشنه
* قدح و کدو بیارند که مرا ده و مرا ده
شعر کامل
مولوی