غزل شمارهٔ 681
1. چون ما بکفر زلف تو اقرار کردهایم
2. تسبیح و خرقه در سر زنار کردهایم
3. خلوت نشین کوی خرابات گشتهایم
4. تا خرقه رهن خانه خمار کردهایم
5. شوریدگان حلقهٔ زنجیر عشق را
6. انکار چون کنیم چو این کار کردهایم
7. ما را اگر چه کس به پشیزی نمیخرد
8. نقد روان فدای خریدار کردهایم
9. از ما مپرس نکتهٔ معقول از آنکه ما
10. پیوسته درس عشق تو تکرار کردهایم
11. ادرار ما روان ز دل و دیده دادهاند
12. هر دم که یاد اجری و ادرار کردهایم
13. گر خواب ما به نرگس پرخواب بستهئی
14. ما فتنه را بعهد تو بیدار کردهایم
15. در راه مهر سایهٔ دیوار محرمست
16. زان همچو سایه روی بدیوار کردهایم
17. خواجو ز یار اگر طلب کام دل کنند
18. ما کام دل فدای رخ یار کردهایم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده