خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 683

1. باز هشیار برون رفته و مست آمده‌ایم

2. وز می لعل لبت باده پرست آمده‌ایم

3. تا ابد باز نیائیم بهوش از پی آنک

4. مست جام لبت از عهد الست آمده‌ایم

5. از درت بر نتوان خاست از آنروی که ما

6. بر سر کوی تو از بهرنشست آمده‌ایم

7. با غم عشق تو تا پنجه در انداخته‌ایم

8. چون سر زلف سیاهت بشکست آمده‌ایم

9. سر ما دار که سر در قدمت باخته‌ایم

10. دست ما گیر که در پای تو پست آمده‌ایم

11. بر سر کوی تو زینگونه که از دست شدیم

12. ظاهر آنستکه آسانت بدست آمده‌ایم

13. عیب سرمستی خواجو نتوان کرد چو ما

14. باز هشیار برون رفته و مست آمده‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
* گفتم امّا نمی توانم کرد
شعر کامل
جامی
* هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
* داند که سخت باشد قطع امیدواران
شعر کامل
سعدی
* زمین آمد از سم اسپان به جوش
* به ابر اندر آمد فغان و خروش
شعر کامل
فردوسی