خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 692

1. ما نوای خویش را در بینوائی یافتیم

2. فخر بر شاهان عالم در گدائی یافتیم

3. ز آشنا بیگانه گشتیم از جهان و جان غریب

4. در جوار قرب جانان آشنائی یافتیم

5. سالها بانگ گدائی بر در دلها زدیم

6. لاجرم بر پادشاهان پادشائی یافتیم

7. ای بسا شب کاندرین امید روز آورده‌ایم

8. تا کنون از صبح وصلش روشنائی یافتیم

9. ترک دنیی گیر و عقبی زانکه در عین الیقین

10. زهد و تقوی را خلاف پارسائی یافتیم

11. چون ازین ظلمت سرای خاکدان بیرون شدیم

12. هر دو عالم روشن از نور خدائی یافتیم

13. سالکان راه حق را در بیابان فنا

14. از چهار و پنج و هفت و شش جدائی یافتیم

15. از جناب بارگاه مالک ملک وجود

16. هر زمان توقیع قدر کبریائی یافتیم

17. کفر و دین یکسان شمر خواجو که در لوح بیان

18. کافری را برتر از زهد ریائی یافتیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
* از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* طبیبا هر که را بیماری هجران فگند از پا
* اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* به گفتگو نتوان اهل حال شد صائب
* خموش باش و سخن را مکن دراز اینجا
شعر کامل
صائب تبریزی