خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 714

1. ای بت یاقوت لب وی مه نامهربان

2. شمع شبستان دل گلبن بستان جان

3. گاه صبوحست و جام وقت شباهنگ و بام

4. صبح دوم در طلوع مرغ سحر در فغان

5. مردم چشم شبی تا بسحر پاس داشت

6. گر چه بر ایوان ماست هندوی شب پاسبان

7. ای مه آتش عذار آب چو آتش بیار

8. آتش رخ بر فروز و آتش ما را نشان

9. گر بگشائی نقاب شمع فلک گو متاب

10. ور بنوازی نوا مرغ سحر گو مخوان

11. خواجو اگر عاشقی حاجت گفتار نیست

12. گونه زردت بسست شرح غمت را بیان

13. گر بزبان آوری سوسن آزاده‌ئی

14. برخی آزاده‌ئی کو نبود ده زبان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
* خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
شعر کامل
حافظ
* به زه کن کمان را و این چوب گز
* بدین گونه پرورده در آب رز
شعر کامل
فردوسی
* می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب
* هیچکس نیست چو من مشتکی از دست رقیب
شعر کامل
جامی