خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 719

1. ببوستان می گل بوی لاله گون مستان

2. مگر ز دست سمن عارضان پردستان

3. جهان ز عمر تو چون داد خویش می گیرد

4. تو نیز کام دل از لذت جهان بستان

5. کنونکه فصل بهاران رسید و موسم گل

6. خوشا نواحی یزد و نسیم اهرستان

7. چه نکهتست مگر بوی دوستانست این

8. چه منزلست مگر طرف بوستانست آن

9. منم جدا شده از یار و منقطع ز دیار

10. چو بلبلان چمن دور مانده از بستان

11. سفر گزیدم و بسیار خون دل خوردم

12. چودر مصیبت سهراب رستم دستان

13. باختیار کسی هرگز اختیار کند

14. جرون و تشنگی و باد گرم و تابستان

15. مکن ملامت خواجو که عاقلان نکنند

16. ز بیم حکم قضا اعتراض برمستان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نگشاید فقیر روزۀ خویش
* جز به نان جوین و ترّه و دوغ
شعر کامل
جامی
* پیام من که رساند به یار مهرگسل
* که برشکستی و ما را هنوز پیوند است
شعر کامل
سعدی
* اول از بدگویی مردم دهن را پاک کن
* بعد ازان بر گوشه دستار خود مسواک زن
شعر کامل
صائب تبریزی