خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 72

1. ایکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاست

2. کار اسلام ز بالای بلندت بالاست

3. شکل گیسوی و دهان تو بصورت حامیم

4. حرف منشور جلال تو بمعنی طاهاست

5. شب که داغ خط هندوی تو دارد چو بلال

6. دلش از طره عنبرشکنت پر سود است

7. زمزم از خجلت الفاظ تو غرق عرقست

8. مروه از پرتو انوار تو در عین صفاست

9. هر که او مشتریت گشت زهی طالع سعد

10. وانک در مهر تو چون ماه بیفزود بکاست

11. پیش آن سنبل مشکین عبیر افشانت

12. سخن نافهٔ تاتار نگویم که خطاست

13. در شب قدر خرد با خم گیسویت گفت

14. «ایکه از هر سر موی تو دلی اندرو است

15. از تو موئی بجهانی نتوان دادن از آنک

16. «یک سر موی ترا هردو جهان نیم بهاست »

17. قطره‌ئی بخش ز دریای شفاعت ما را

18. کاب سرچشمهٔ مهرت سخن دلکش ماست

19. در تو بستیم بیک موی دل از هر دو جهان

20. که بیک موی تو کار دو جهان گردد راست

21. مکن از خاک درخویش جدا خواجو را

22. که بود خاک ره آنکس که ز کوی تو جداست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
* رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
شعر کامل
حافظ
* آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد
* عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست
شعر کامل
سعدی
* از امروز کاری بفردا ممان
* که داند که فردا چه گردد زمان
شعر کامل
فردوسی