خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 74

1. گر نه مرغ چمن از همنفس خویش جداست

2. همچو من خسته و نالنده و دل ریش چراست

3. آن چه فتنه‌ست که در حلقه رندان بنشست

4. وین چه شورست که از مجلس مستان برخاست

5. گر از آن سنبل گلبوی سمن فرسا نیست

6. چیست این بوی دلاویز که با باد صباست

7. تا برفتی نشدی از دل تنگم بیرون

8. گر چه تحقیق ندانم که مقام تو کجاست

9. شادی وصل نباید من دلسوخته را

10. اگرش این همه اندوه جدائی ز قفاست

11. بوصال تو که گر کوه تحمل بکند

12. این همه بار فراق تو که برخاطر ماست

13. محمل آن به که ازین مرحله بیرون نبرم

14. که ره بادیه از خون دلم ناپیداست

15. به رضا از سر کوی تو نرفتم لیکن

16. ره تسلیم گرفتم چو بدیدم که قضاست

17. چه بود گر به نمی نامه دلم تازه کنی

18. چه شود گر به خمی خامه کنی کارم راست

19. گر دهد باد صبا مژدهٔ وصلت خواجو

20. مشنو کان همه چون درنگری باد هواست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مردم کوته نظر در انتظار محشرند
* دیده روشندلان آیینه محشر بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* منعم از دلبستگی آزار دنیا می کشد
* تا گهر دارد صدف تلخی زدریا می کشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
* عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
شعر کامل
حافظ