خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 763

1. خط زنگاری نگر از سبزه بر گرد سمن

2. کاسهٔ یاقوت بین از لاله در صحن چمن

3. یوسف گل تا عزیز مصر شد یعقوب وار

4. چشم روشن می‌شود نرگس ببوی پیرهن

5. نو عروس باغ را مشاطهٔ باغ صبا

6. هر نفس می‌افکند در سنبل مشکین شکن

7. طاس زرین می‌نهد نرگس چمن را بر طبق

8. خط ریحان می‌کشد سنبل بر اوراق سمن

9. سرو را بین بر سماع بلبلان صبح خیز

10. همچو سرمستان ببستان پای کوب و دست زن

11. زرد شد خیری و مؤبد باد صبح و ویس گل

12. باغ شد کوراب و رامین بلبل و گل نسترن

13. گوئیا نرگس بشاهد بازی آمد سوی باغ

14. زانکه دایم سیم دارد بر کف و زر در دهن

15. ایکه گفتی جز بدن سرو روانرا هیچ نیست

16. آب را در سایهٔ او بین روانی بی بدن

17. غنچه گوئی شاهد گلروی سوسن بوی ماست

18. کز لطافت در دهان او نمی‌گنجد سخن

19. نوبت نوروز چون در باغ پیروزی زدند

20. نوبت نوروز سلطانی به پیروزی بزن

21. مرغ گویا گشت مطرب گفتهٔ خواجو بگوی

22. باد شبگیری برآمد باده در ساغر فکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل
* در دامنش آویز که با وی خبری هست
شعر کامل
عرفی شیرازی
* با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
* بر ندارد سر زبالین هر که بیدارم کند!
شعر کامل
صائب تبریزی
* با خارکشان نشین که اندر دو سه روز
* صد برگ بساخت گل ز یک دستهٔ خار
شعر کامل
انوری