خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 78

1. با تو نقشی که در تصور ماست

2. به زبان قلم نیاید راست

3. حاجت ما توئی چرا که ز دوست

4. حاجتی به ز دوست نتوان خواست

5. ماه تا آفتاب روی تو دید

6. اثر مهر در رخش پیداست

7. سخن باده با لبت بادست

8. صفت مشک باخط تو خطاست

9. در چمن ذکر نارون می‌رفت

10. قامتت گفت بر کشیدهٔ ماست

11. سرو آزاد پیش بالایت

12. راستی را چو بندگان بر پاست

13. او چو آزاد کردهٔ قد تست

14. لاجرم دست او چنان بالاست

15. فتنه بنشان و یک زمان بنشین

16. که قیامت ز قامتت برخاست

17. هر که بینی بجان بود قائم

18. جان وامق چو بنگری عذراست

19. از صبا بوی روح می‌شنوم

20. دم عیسی مگر نسیم صباست

21. عمر خواجو بباد رفت و رواست

22. زانک بی دوست عمر باد هواست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
* گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
شعر کامل
حافظ
* قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
* قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
شعر کامل
حافظ
* یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
* که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
شعر کامل
حافظ