غزل شمارهٔ 808
1. ای خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده
2. فارغ از سجاده و تسبیح و طاعات آمده
3. نفی را اثبات خود دانسته و اثبات نفی
4. و ایمن از خویش و بری از نفی و اثبات آمده
5. کرده ورد بلبل مست سحر خیز استماع
6. باز با مرغ صراحی در مناجات آمده
7. روح قدسی در هوای مجلس روحانیان
8. صبحدم مستانه بر بام سماوات آمده
9. عقل با زلف چلیپا از تنازع دم زده
10. روح با راح مصفا در مقالات آمده
11. گشته مستانرا سر کوی مغان بیت الحرام
12. عاشقانرا گوشهٔ مسجد خرابات آمده
13. عارفان را نغمهٔ چنگ مغنی ره زده
14. صوفیان را باده صافی مداوات آمده
15. شهسوار چرخ بین نزدش پیاده وانگهی
16. رخ نهاده پیش اسب او و شهمات آمده
17. یک ره از ایوان برون فرمای خواجو را ببین
18. بر سر کوی تو چون موسی بمیقات آمده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده