خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 817

1. برآمد ماهم از میدان سواره

2. ز عنبر طوق و از زر کرده یاره

3. گرفته از میان ماکناری

4. ولی ما غرقهٔ خون بر کناره

5. شود در گردن جانم سلاسل

6. خیال زلف او شبهای تاره

7. برویم گر بخندد چرخ گوید

8. مگر در روز می‌بینیم ستاره

9. چو در خاکم نهند از گوشهٔ چشم

10. کنم در گوشهٔ چشمش نظاره

11. تعالی‌الله چنان زیبا نگاری

12. برش چون سیم و دل چون سنگ خاره

13. چو در طرف کمر بند تو بینم

14. ز چشم من بیفتد لعل پاره

15. وضو سازم به آب چشم و هر دم

16. کنم برخاک کویت استخاره

17. اگر عشقت بریزد خون خواجو

18. بجز بیچارگی با او چه چاره


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
* که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* تا عشق تو سوخت همچو عودم
* یک عقده نماند از وجودم
شعر کامل
مولوی
* نخل قد تو به باغی که خرامان گردد
* سرو در زیر پر فاخته پنهان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی