خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 837

1. چو دستان برکشد مرغ صراحی

2. برآید نوحهٔ مرغ از نواحی

3. قدح در ده که چشم مست خوبان

4. قد اتضحت لنا ای اتضاح

5. الا والله لا اسلو هواهم

6. ولا اصبوالی قول اللواح

7. ملامت می‌کنندم پارسایان

8. الام الام فی حب الملاح

9. کجا قول خردمندان کنم گوش

10. که سکران نشنود گفتار صاحی

11. عدولی عن محبتهم فسادی

12. و موتی فی مضار بهم صلاحی

13. دلم جان از گذار دیده درباخت

14. ولیس علیسه فیه من جناح

15. زهی از عنبر سارا کشیده

16. رقم بر گرد کافور رباحی

17. مغلغلة الی مغناک منی

18. هنا من مبلغ شروی الریاح

19. چه مشک آمیزی ای جام صبوحی

20. چه عنبر بیزی ای باد صباحی

21. تهب نسائم و الورق ناحت

22. و شوقنی الصبوح الی الصباح

23. بده ساقی که گل برقع برافکند

24. وفاح الروض و ابتسم الاقاحی

25. ز میخواران کسی را همچو خواجو

26. ندیدم تشنه بر خون صراحی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشوم با تو چو سوسن دو زبان گر تو نباشی
* باز چون گل به دورویی و چو نرگس به دو رنگی
شعر کامل
اوحدی
* چیست فزون از دو جهان شهر عشق
* بهتر از این شهر و دیاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* گر چه لبم نامه سربسته ای است
* نامه واکرده بود رنگ من
شعر کامل
صائب تبریزی