خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 876

1. یا من الیک میلی قف ساعة قبیلی

2. بالدمع بل ذیلی هذا نصیب لیلی

3. هر شب که باده نوشم وز تاب سینه جوشم

4. تا صبحدم خروشم هذا نصیب لیلی

5. از اشگ دل گدازم پیدا شدست رازم

6. لیکن چه چاره سازم هذا نصیب لیلی

7. از بند باز کن خو وزو دوست کام دل جو

8. زلفش بگیر و میگو هذا نصیب لیلی

9. هر شب به جست و جویش گردم بگرد کویش

10. گریم در آرزویش هذا نصیب لیلی

11. بلبل ز شاخساران با نالهٔ هزاران

12. گوید بنوبهاران هذا نصیب لیلی

13. تا روز از دل و جان چون بلبل سحر خوان

14. گویم دعای سلطان هذا نصیب لیلی

15. خواجو مگو فسانه در کش می شبانه

16. بر گوی این ترانه هذا نصیب لیلی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاه و گدا به دیده دریادلان یکی است
* پوشیده است پست و بلند زمین در آب
شعر کامل
صائب تبریزی
* در گلستانی که آن سرو میان باریک هست
* سرو را در دیده باریک بین اندام نیست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* حدیث عشق به طومار در نمی‌گنجد
* بیان دوست به گفتار در نمی‌گنجد
شعر کامل
سعدی