خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 90

1. روی زمین و خون دلم نم گرفته است

2. پشت فلک ز بار غمم خم گرفته است

3. اشکم چه دیده است که مانند خونیان

4. پیوسته دامن من پرغم گرفته است

5. مسکین دلم که حلقهٔ آن زلف تابدار

6. بگرفت و غافلست که ارقم گرفته است

7. انفاس روح می‌دمد از باد صبحدم

8. گوئی که بوی عیسی مریم گرفته است

9. چون جام می‌گرفت نگارم زمانه گفت

10. خورشید بین که ماه محرم گرفته است

11. همدم بجز صراحی و جام شراب نیست

12. خرم کسی که دامن همدم گرفته است

13. هر کو ز دست یار گرفتست جام می

14. روشن بدان که مملکت جم گرفته است

15. ملک دلم گرفت و بجورش خراب کرد

16. آری غریب نیست مگر کم گرفته است

17. خواجو ز پا درآمد و هیچش بدست نیست

18. جز دامن امید که محکم گرفته است

19. از وی متاب روی که مانند آفتاب

20. تیغ زبان کشیده و عالم گرفته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بیداری نمی آید زشوخی بر زمین پایش
* مگر مشاطه در خواب آن پریرورا حنا بندد
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو در جنگ آیی روم من به صلح
* خدای جهان را جهان تنگ نیست
شعر کامل
مولوی
* هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد
* یارب چه نهادند در این شکر و بادام
شعر کامل
فروغی بسطامی