خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 916

1. ای آینه قدرت بیچون الهی

2. نور رخت از طره شب برده سیاهی

3. خط بر رخ زیبای تو کفرست بر اسلام

4. رخسار و سر زلف تو شرعست و مناهی

5. آن جسم نه جسمست که روحیست مجسم

6. وان روی نه رویست که سریست الهی

7. در خرمن خورشید زند آه من آتش

8. زان در تو نگیرد که نداری رخ کاهی

9. هر گه که خرامان شوی ای خسرو خوبان

10. صد دل برود درعقبت همچو سپاهی

11. خواجو سخن وصل مگو بیش که درویش

12. لایق نبود بر کتفش خلعت شاهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک
* که رخ به خون جگر شسته لاله می روید
شعر کامل
صائب تبریزی
* خموش هر که شد از قیل و قال وارسته است
* نمی زنند دری را که از برون بسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* اندرین شهر دلم بستهٔ گندم گونیست
* ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم
شعر کامل
اوحدی