خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 918

1. چون پیکر مطبوعت در معنی زیبائی

2. صورت نتوان بستن نقشی بدلارائی

3. با نرگس مخمورت بیمست ز بیماری

4. با زلف چلیپایت ترسست ز ترسائی

5. مجنون سر زلفت لیلی بدلاویزی

6. فرهاد لب لعلت شیرین به شکر خائی

7. چون سرو سهی می‌کرد از قد تو آزادی

8. می‌داد بصد دستش بالای تو بالائی

9. آنرا که بود در سر سودای سر زلفت

10. گردد چو سر زلفت سرگشته و سودائی

11. گفتم که بدانائی از قید تو بگریزم

12. لیکن بشد از دستم سرشتهٔ دانائی

13. زان مردمک چشمم بی اشک نیارامد

14. کارام نمی‌باشد در مردم دریائی

15. در مذهب مشتاقان ننگست نکونامی

16. در دین وفاداران کفرست شکیبائی

17. از لعل روان بخشت خواجو چو سخن راند

18. ظاهر شود از نطقش اعجاز مسیحائی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من از تو روی نپیچم گرم بیازاری
* که خوش بود ز عزیزان تحمل خواری
شعر کامل
سعدی
* دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
* چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری
شعر کامل
حافظ
* چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر
* که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد
شعر کامل
حافظ