مسعود سعد سلمان_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 172 - ستایش یکی از بزرگان

1. زهی در بزرگی جهان را شرف

2. زهی از بزرگان زمان را خلف

3. نمایی به جود آنچه عیسی به دم

4. نمایی به رای آنچه موسی به کف

5. نه با دشمنان تو در آب نم

6. نه با دوستان تو در نار تف

7. یکی شربت آب خلافت که خورد

8. بشد اشکمش همچو پشت کشف

9. مه از اول مه شود بار ور

10. به آخر برآیدش عز و شرف

11. نبینی چو آبستنان هر زمان

12. فزون گردد او را به رخ بر کلف

13. به میدان مکن در شجاعت سبق

14. به مجلس مکن در سخاوت سرف

15. نباید که خوانند این را جنون

16. نباید که دانند آن را تلف

17. کجا دجله مدح تو موج زد

18. چو بغداد گردد جهان هر طرف

19. ز بهر معانی چون در تو

20. همه گوش کردیم همچون صدف

21. چگونه کنم شکر احسان تو

22. که ناکرده خدمت بدادی سلف

23. تو آنی که ارواح ناطق کنی

24. چو مادر پسر را به لطف و لطف

25. ستایش کنی مر مرا در سخن

26. گهر می دهی مر مرا یا خزف

27. مرا دشمنانند و با تیر من

28. همه خاکسارند همچون هدف

29. گر آیند با جنگ من صف زده

30. بکوشند با من ز بهر صلف

31. نمایند در چشم من همچنانک

32. کشیده ز شطرنج بر تخته صف

33. چگونه بخایم در ایشان رطب

34. که در حلقشان نیست الاختف

35. بگیرم سر اژدهای فلک

36. اگر رای تو گویدم لاتخف

37. بداری همی در کنف خلق را

38. جهاندار دارادت اندر کنف

39. نصیب ولیت از سعادت سرور

40. نصیب عدوت از شقاوت اسف


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشم از گریه خود، گر چه همه خون دل است
* زانکه بوی تو ز هر قطره خون می آید
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
* طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
شعر کامل
حافظ
* چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
* آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
شعر کامل
سعدی