مسعود سعد سلمان_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 265 - مدح شیرزاد

1. راست کن طارم کاراسته شد گلشن

2. تازه کن جانها جانا به می روشن

3. بر جمال شه ساقی تو قدح ها ده

4. بر ثنای شه مطرب تو نواها زن

5. بازوی دولت و تاج شرف و ملت

6. شیرزاد آن شه پیل افکن شیر اوژن

7. آنکه در خدمت گیتی شودش بنده

8. وانکه از طاعت گردون نهدش گردن

9. بسطت جاهش در دهر برد لشکر

10. رفعت قدرش بر چرخ کشد دامن

11. لطف و خلقش را چون آب شود آتش

12. عنف و بأسش را چون موم شود آهن

13. ببرد رخشش گر چرخ بود مقصد

14. بگذرد زخمش گر کوه شود جوشن

15. دست لهوش را ناهید شود یاره

16. فرق عزش را خورشید سزد گر زن

17. روز بزم او یادی مکن از حاتم

18. وقت رزم او ذکری مبر از بیژن

19. باد در دولت تا عقل بود در سر

20. باد در نعمت تا روح بود در تن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
* گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت
شعر کامل
مولوی
* سخن چون برابر شود با خرد
* روان سراینده رامش برد
شعر کامل
فردوسی
* روی خوبت، ماه تابان من است
* ماه رویا! روی خوب از من متاب
شعر کامل
سلمان ساوجی