مسعود سعد سلمان_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 100 - مدح

1. ای تو بحر و فضایل تو درر

2. وای تو چرخ و مکارم تو نجوم

3. ای به حری به هر زبان ممدوح

4. وی به رادی به هر مکان مخدوم

5. لیکن اینجا موانعی است مرا

6. که در آن هست عذر من معلوم

7. زی تو خواهم همی که بفرستم

8. هر دو سه روز خدمتی منظوم

9. سخنان را چگونه جمع کند

10. خاطر بر بلا شده مقسوم

11. چرخ با سعد و نحس اگر گردد

12. همه یمن زمانه بر من شوم

13. طبع من موم بود و کردش سنگ

14. نقش بر سنگ بود و کردش موم

15. بخت بد کرد هر چه کرد به من

16. نیستم چون ز بخت بد مظلوم

17. ور نه جز خود همی که داند کرد

18. چون منی را ز چون تویی محروم

19. نه عجب گر ز بخت بد گردم

20. بهر خلق چو مشک تو مز کوم

21. سیدی حق من رعایت کن

22. بازخر مر مرا ز چرخ ظلوم

23. مصطفی گفت هر عزیز که او

24. به دلیلی فتد بود مرحوم

25. داند ایزد که من به کدیه طبع

26. از ضرورت نمی شوم مرسوم

27. تا همی از خرد به طبع اندر

28. منقسم نیست نقطه موهوم

29. باد جاه تو را زمانه رهی

30. باد رایی تو را سپهر خدوم

31. نه ز رای تو فرخی زایل

32. نه ز طبع تو خرمی معدوم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میزبانی که ز جان سیر کند مهمان را
* چه ضرورست که آراسته سازد خوان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* به هیچ جا نرسد هرکه همتش پست است
* پرشکسته خس وخار آشیانه شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی