مسعود سعد سلمان_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 23 - مرثیت

1. راشد از رشد روزگار نیافت

2. رشد از اینگونه بس فراوان کرد

3. تن او را که جان دانش بود

4. فلک جان ربای بی جان کرد

5. گوهری بود رشکش آمد ازو

6. در دل خاک از آتش پنهان کرد

7. ای برادر چگونه شرح دهیم

8. آنچه بر ما سپهر گردان کرد

9. هر زیارت ز مال و جاه که بود

10. ما دو تن را به قهر نقصان کرد

11. دل ما خود ز حبس بریان بود

12. دیده ما ز درد گریان بود

13. صالحی داشتم که شیر نکرد

14. آنچه او سالها به میدان کرد

15. چون همی دید کار من دشوار

16. کار خود را به مرگ آسان کرد

17. راشدی داشتی تو فرزندی

18. که همه کار تو به سامان کرد

19. در ربودش ز تو زمانه دون

20. تا تو را مستمند و حیران کرد

21. بد نیارست کرد چرخ بدو

22. تا تو را در نهفته زندان کرد

23. زانکه دانست کاین چنین فعلی

24. با تو جز پای بسته نتوان کرد

25. تو بر آن راشد آن جزع کردی

26. که همه کس حکایت آن کرد

27. داستانی شد آنچه بر صالح

28. باز مسعود سعد سلمان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
* کوته کنیم که قصه ما کار دفترست
شعر کامل
سعدی
* خطی دارد زمشک ناب ‌گرد ارغوان پیدا
* دلی دارد چو سنگ سخت زیر پرنیان‌ پنهان
شعر کامل
امیر معزی