مسعود سعد سلمان_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 54 - ستایش پادشاه

1. ملکا جهان ز عدل تو به نوبهار ماند

2. کف راد تو بدین ابر زمین نگار ماند

3. تو بزرگ شهریاری و که دید شهریاری

4. که ز جمع شهریاران به تو شهریار ماند

5. تو شکار شیر خواهی و بدان نشاط جویی

6. که شکار گه ز خون راست به کارزار ماند

7. چو به حمله باز دست تو به تیغ تیز یازد

8. همه رزمگه به چشم تو به مرغزار ماند

9. همه کار ملک مخصوص به کارکرد رایت

10. همه کارکرد رای تو به روزگار ماند

11. چو ز آتش شکوه تو جدا شود شراری

12. دل دشمن تو خواهم که بدان شرار ماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ دانی که چرا پسته چنان می‌خندد
* زانکه گفتم که بدان پسته دهن می‌مانی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* گر چه لبم نامه سربسته ای است
* نامه واکرده بود رنگ من
شعر کامل
صائب تبریزی
* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی