مسعود سعد سلمان_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 8 - شکوه

1. ای بزرگی که پایه قدرت

2. همچو خورشید بر فلک سوده ست

3. مفلس از جود تو غنی گشته ست

4. رنجه از جاه تو برآسوده ست

5. صیقل عدل تو به تیغ هنر

6. از جهان زنگ جور بزدوده ست

7. هر که او تخم خدمتت کشته ست

8. جز بزرگی و جاه ندروده ست

9. نیست پوشیده حال بنده تو را

10. که تنش چون زغم بفرسوده ست

11. عمر شیرین به باد بر داده ست

12. دل مسکین به درد پیموده ست

13. به همه وقت بی گمان بر من

14. دلبر مهربان ببخشوده ست

15. تا بتازی و پارسی طبعم

16. بسزا هر زمانت بستوده ست

17. صلت و خلعت مرا هر بار

18. از همه کس تمامتر بوده ست

19. چون که این بار و بر و احسانت

20. مر مرا هیچ روی ننموده ست

21. یا ببرده ست از میان خازن

22. یا خداوند خود نفرموده ست

23. تا مرا دشمنست گشت فلک

24. کوششم در زمانه بیهوده ست

25. باد عمرت فزوده در دولت

26. که به تو عمرها بیفزوده ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من نه تنها خواهم این خوبان شهر آشوب را
* کیست در شهر آنکه خواهان نیست روی خوب را
شعر کامل
جامی
* تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
* ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی
شعر کامل
حافظ
* چنین است کردار این گنده پیر
* ستاند ز فرزند پستان شیر
شعر کامل
فردوسی