مسعود سعد سلمان_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 94 - هزل

1. بتی یافتم دوش گفتم به حرص

2. که امشب جماعی فراوان کنم

3. رگ من بخسبید و خفته بماند

4. ندانستمش تا چه درمان کنم

5. بدو گفتم ار چاره آن کنی

6. که این لت شود تا در انبان کنم

7. حقیقت تو را آنچه باید ز من

8. به جای تو از مردمی آن کنم

9. مرا گفت اگر زآنکه موسی شوم

10. عصای تو در دست ثعبان کنم

11. چه خواهی ز من من نه عیسی شوم

12. که اندر چنین مرده ای جان کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
* وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
شعر کامل
سعدی
* ز راه خاکساری کسب عزت کرده ام صائب
* که چون خورشید هم بالای سر، هم زیر پا باشم
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی