محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 165

1. نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد

2. که من دیوانه گردم بازو خلقی در عذاب افتد

3. ز بس لطف من و اندام زیبایت عجب دارم

4. که دیبا گر بپوشی سایه‌ات بر آفتاب افتد

5. اگر در خواب بینم پیرهن را بر تنت پیچان

6. تنم از رشگ آن بر بستر اندر پیچ و تاب افتد

7. غنود آن نرگس و شد بر طرف غوغا ز هر گوشه

8. ز بد مستی که بزم آراید و ناگه به خواب افتد

9. چسان پنهان کنم از همنشینان مهر مه‌روئی

10. که چون نامش برآید جان من در اضطراب افتد

11. ز هجر افتادم از دریوزه وصلش چو گمراهی

12. که جوید آب و با چندین مشقت در سراب افتد

13. ندارد محتشم تاب نظر هنگام لطف او

14. معاذالله اگر بر من نگاهش از عتاب افتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
* به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
شعر کامل
حافظ
* مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
* که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ