محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 18

1. گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ پر نم را

2. آب می‌برد به یک چشم زدن عالم را

3. سوز دیرینه‌ام از وصل نشد کم چه کنم

4. که اثر نیست درین داغ کهن مرهم را

5. آن پری چهره مگر دست بدارد از جور

6. ورنه بر باد دهد خاک بنی‌آدم را

7. ای تو را شیردلی در خم هر موی به بند

8. قید هر صید مکن زلف خم اندر خم را

9. بنشین در حرم خاص دل ای دوست که من

10. دور دارم ز رخت دیدهٔ نامحرم را

11. باددر بزم غمم نشه‌ای از درد نصیب

12. که در آن نشئه ز شادی نشناسم غم را

13. خواهی اکسیر بقا محتشم از دست مده

14. ساغر دم به دم و ساقی عیسی دم را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داغی که به امید نمک چشم گشوده است
* مپسند که از مرهم کافور شود خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* خوشا آن دم کز استغنای مستی
* فراغت باشد از شاه و وزیرم
شعر کامل
حافظ
* وفا خار ره است، ارنه برای آشیان ما
* به هر گلشن که باشد، مشت خاری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی