محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 193

1. چو عشق کوس سکون از گران عیاری زد

2. قرار خیمه با صحرای بی‌قراری زد

3. دو روز ماند عیار حضور قلب درست

4. ز اصل سکه چو برنقد کامکاری زد

5. خوش آن نگار که چون کار و بار حسن آراست

6. حجاب در نظرش دم ز پرده داری زد

7. نخست بر سر من تاخت هر شکار انداز

8. که بر سمند جفا طبل جان شکاری زد

9. به دست مرحمتش کار مرهم آسان است

10. کسی که بر دل من این خدنگ کاری زد

11. نرفت ناقه لیلی به خود سوی مجنون

12. کز آن طرف کشش دست در عماری زد

13. نبرد بار به منزل چو محتشم ز جفا

14. کسی که پیش رخت لاف پرده‌داری زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
* خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
شعر کامل
حافظ
* اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش
* اندرآ ای آب آب زندگانی شاد باش
شعر کامل
مولوی
* نقصان نکرده است کسی از ملایمت
* قند از زبان چرب به بادام داده اند
شعر کامل
صائب تبریزی