محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 209

1. گه رفتن آن پری رو بوداع ما نیامد

2. شه حسن بود آری بدر گدا نیامد

3. چو شنیدم از رقیبان خبر عزیمت او

4. دلم آن چنان ز جا شد که دگر به جا نیامد

5. چو ز مهر دستانم به سر آمدند کس را

6. ز خراب حالی من به زبان دعا نیامد

7. خبر من پریشان ببر ای صبا به آن مه

8. پس از آن بگو که مسکین ز پیت چرا نیامد

9. ز قدم شکستگی بود و فتادگی که قاصد

10. به تو بی‌وفا فرستاد و خود از قفا نیامد

11. من خسته چون ز حیرت ندرم چو گل گریبان

12. که رسولی از تو سویم به جز از صبا نیامد

13. ز کجاشد آن صنم را سفر آرزو که هرگز

14. ز زمانه محتشم را به سر این بلا نیامد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا تخت زین باشد و تاج ترگ
* قبا جوشن و دل نهاده به مرگ
شعر کامل
فردوسی
* پر از غلغل و رعد شد کوهسار
* پر از نرگس و لاله شد جویبار
شعر کامل
فردوسی
* در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
* رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
شعر کامل
حافظ