محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 245

1. دی ز شوخی بر من آن توسن دوانیدن چه بود

2. نارسیده بر سر من باز گردیدن چه بود

3. تشنه‌ای را کز تمنا عاقبت میسوختی

4. آب از بازیچه‌اش بر لب رسانیدن چه بود

5. خسته‌ای را کز جفا می‌کردی آخر قصد جان

6. در علاجش اول آن مقدار کوشیدن چه بود

7. گر دلت نشکفته بود از گریهٔ پردرد من

8. سر فرو بردن چو گل در جیب و خندیدن چه بود

9. گرنه مرگ من به کام دشمنان می‌خواستی

10. بهر قتلم با رقیب آن مصلحت دیدن چه بود

11. ور نبودت ننگ و عار از کشتن من بعد قتل

12. آن تاسف خوردن و انگشت خائیدن چه بود

13. محتشم ای گشته در عالم بدین داری علم

14. بعد چندین ساله زهد این بت پرستیدن چه بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عارض از کافور و زلف از مشک داشت
* لعل سیراب از لبش لب خشک داشت
شعر کامل
عطار
* چون شیشه شکسته و تاک بریده ام
* عاجز به دست گریه بی اختیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
* سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود
شعر کامل
مولوی