محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 261

1. چشمم چو روز واقعه در خواب می‌شود

2. کین من از دل تو عنان تاب می‌شود

3. گفتی که آتشت بنشانم به آب تیغ

4. تا تیغ میکشی دل من آب می‌شود

5. در مجلسی که باده باغیار می‌دهی

6. خون جگر حوالهٔ احباب می‌شود

7. از روی سیمگون چو سحر پرده می‌کشی

8. مه بر فلک ز شرم تو سیماب می‌شود

9. در طاعت از تواضعت اندیشهٔ جواب

10. جنبش فکن در ابروی محراب می‌شود

11. آن وعدهٔ دروغ تو هم گه گهی نکوست

12. کارام بخش عاشق بی‌تاب می‌شود

13. از بخت تیره هرچه طلب کرد محتشم

14. چون کیمیای وصل تو نایاب می‌شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر تا قدم وجود حافظ
* در عشق نهال حیرت آمد
شعر کامل
حافظ
* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه سخن کرد به چشم و چه شکر گفت ز لب؟
* که رواج شکر و قیمت بادام برفت
شعر کامل
اوحدی