محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 29

1. گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را

2. که به آن شربت آلوده لب آلوده تو را

3. که به آن مایهٔ جهل این قدرت کرده دلیر

4. که ز اندیشهٔ دل بر حذر آسوده تو را

5. که دران نشئه تو را دست هوس سوده به گل

6. که به رخ برقع شرم این همه بگشوده تو را

7. زده آن آب که بر خاک وجودت ای گل

8. که در خانهٔ عصمت به گل اندوده تو را

9. که به فرمودن آن فعل تواضع فرمای

10. سجده در بزم گدایان تو فرموده تو را

11. حزم کزدم ز پذیرفتن تکلیف نخست

12. که ازین بزم نشینی چه غرض بوده تو را

13. محتشم خوی تو می‌داند و از پند عبث

14. می‌دهد این همه در سر بیهوده تو را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت
* گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری
* ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد
شعر کامل
سعدی
* ای نفس اگر به دیدهٔ تحقیق بنگری
* درویشی اختیار کنی بر توانگری
شعر کامل
سعدی