محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 290

1. چنین که من ز تو خود را نموده‌ام بیزار

2. نعوذبالله اگر افتدم به تو سرو کار

3. هزار جان به جسد آیدم اگر روزی

4. کشی به قدر گناه انتقام از من زار

5. بسی نماند که از کرده‌های من باشی

6. تو در تعرض و من در مقام استغفار

7. به شرمساری انگار عاشقی چکنم

8. اگر شکنجه زلفت ز من کشد اقرار

9. سزای سرکشی من بس است این که چو شمع

10. اگر تو خندی و من سوز دل کنم اظهار

11. هزار بار ز بی‌لنگری ز جا رفتم

12. ز بحر عاشقیم تا شد آرزوی کنار

13. اگر دگر سر تسخیر محتشم داری

14. همین بس است که یک عشوه‌اش کنی در کار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید تابنده بنمود پشت
* هوا شد سیاه و زمین شد درشت
شعر کامل
فردوسی
* سرو آزاد شد آن دم که ثمر هیچ نداد
* بی ثمر شو که ثمرهاست در این بی ثمری
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
* اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
شعر کامل
نظیری نیشابوری