محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 300

1. شطرنج صحبت من و آن مایهٔ سرور

2. با آن که قایم است ز من می‌برد به زور

3. کارم درین بساط به شاهی فتاده است

4. کز اسب کین پیاده نمی‌گردد از غرور

5. چندم به بزم خود نگذاری چه میشود

6. گر بر بساط شاه کند به یدقی عبور

7. نزدیک شد فرارم ازین عرصه کز قیاس

8. در بازی تو ماتی خود دیده‌ام ز دور

9. نقد درست جان بنه ای دل به داد عشق

10. کان نقد در قلیل و کثیر است بی‌کسور

11. زان انقلاب کن حذر اندر بساط عشق

12. کانجا گریز شاه ز بیدق شود ضرور

13. میرم برای آن که ز چشم مشعبدش

14. شطرنج غائبانه توان باخت در حضور

15. بیش از محل پیاده به فرزین شود به دل

16. چون عشق را کمال برون آرد از قصور

17. تا محتشم بر اسب فصاحت نهاد زین

18. افکند در بساط سوار و پیاده شور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز مگو که کعبه ز بت خوشتر است
* هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی
* حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
* باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
شعر کامل
حافظ