محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 307

1. ای از می غرور تو لبریز جام ناز

2. شیرین ز تلخی تو لب حسن و کام ناز

3. طبع مدقق حرکت سنج می نهد

4. بر جز و جزو از حرکات تو نام ناز

5. ایزد برای لذت وصل آفرید و بس

6. معشوق را به عاشق خود در مقام ناز

7. یک سر نمانده بر تن و آن شوخ را هنوز

8. تیغ کرشمه نیم کشست از نیام ناز

9. مجنون ز انتظار کشیدن هلاک شد

10. ای ناقه درکش از کف لیلی زمام ناز

11. هرگز ز چشم دیر نگاهش به ملک دل

12. پیک نظر نیاورد الا پیام ناز

13. مجنونم از تغافل چشمش که بس خوشست

14. با رغبت زیاده ز حد التیام ناز

15. من ناصبور و مانده در وصل را کلید

16. در زیر پای شاهد سنگین خرام ناز

17. شد سر گران ز گلشن خاکم روان بلی

18. بوی نیاز خورده دگر بر مشام ناز

19. گفتم عیادتی که سبک گشته گام روح

20. گفتا تحملی که گران است گام ناز

21. در زیر تیغ می‌دهد از انتظار جان

22. صیدی که همچو محتشم افتد به دام ناز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس عسل بی‌نیش از این دکان نخورد
* کس رطب بی‌خار از این بستان نچید
شعر کامل
حافظ
* دلیری کجا نام او اشکبوس
* همی بر خروشید بر سان کوس
شعر کامل
فردوسی
* تا صبا شد دسته بند سنبل گلپوش او
* کار او جز عنبر افشانی و عطاری که دید
شعر کامل
خواجوی کرمانی