محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 32

1. برین در می‌کشند امشب جهان‌پیما سمندی را

2. به سرعت می‌برند از باغ ما سرو بلندی را

3. غم صحرائیان دارم که غافل گیری گردون

4. به صحرا می‌برد از شهر بند صید بندی را

5. سپهرم مایهٔ بازیچهٔ خود کرده پنداری

6. که باز از گریه‌ام درخنده دارد نوشخندی را

7. سزاوار فراقم من که از خوبان پسندیدم

8. دل بیزار الفت دشمنی آفت پسندی را

9. نمی‌گفتم که آن بی درد با صد غصه نگذارد

10. به درد بی‌کسی در کنج محنت دردمندی را

11. دلم ازسینه خواهد جست بیرون محتشم تا کی

12. بود تاب نشستن در دل آتش سپندی را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
* کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
شعر کامل
سعدی
* بود از موی سفید امید بیداری مرا
* بالش پرگشت آن هم بهر خواب غفلتم
شعر کامل
صائب تبریزی
* با چنین قامت و بالا چو درآیی در باغ
* سر بزیر آورد و پای تو بوسد عرعر
شعر کامل
سیف فرغانی