غزل شمارهٔ 351
1. ای طاعت تو بر همهٔ کائنات فرض
2. ذکرت بر اهل صومعه و سومنات فرض
3. گر سجدهٔ بشر ملک از یک جهت نمود
4. آمد سجود تو ز جمیع جهات فرض
5. ای در درون صد شکر ستان برون فرست
6. چیزی که هست در همهٔ گیتی زکات فرض
7. ای دل ز جامروز جفایش که در وفاست
8. ورزیدن تحمل و حلم و ثبات فرض
9. در وی مبین دلیر که ارباب عقل را
10. ضیط دل است لازم و حفظ حیات فرض
11. ای شیخ شکر کن تو کزین قد فارغی
12. شکر فراغتست بر اهل نجات فرض
13. بر محتشم که هست به یاد تو روز و شب
14. بیخورد و خواب نیست چو صوم و صلات فرض
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده