محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 415

1. ساز خروش کرده دل ناز پرورم

2. آماده وداع توام خاک برسرم

3. زان پیش کز وداع تو جانم رود برون

4. مرگ آمده است و تنگ گرفتست در برم

5. نقش هلاک من زده دست اجل بر آب

6. نقش رخت نرفته هنوز از برابرم

7. بخت نگون نمود گرانی که صیدوار

8. فتراک بستهٔ تو نشد جسم لاغرم

9. خواهد به یاد رخش تو دادن شناوری

10. سیلی که سر برآورد از دیده ترم

11. گر بر من آستین نفشاند حجاب تو

12. من جیب خود نه دامن افلاک بر درم

13. ای دوستان چه سود که درد مرا دواست

14. صبری که من گمان به دل خود نمی‌برم

15. گو برگ عمر رو به فنا محتشم که هست

16. هر یک نفس ز فرقت او مرگ دیگرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو ماه نو سر از پای تواضع بر نمی دارم
* اگر با آن بزرگی آسمان گیرد رکابم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* بی تو، ای گل، سر گلگشت چمن نیست مرا
* که تماشای گلستان شما خوش باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
* چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
شعر کامل
حافظ