محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 420

1. به سینه داغ نهانی که داشتم ز تو دارم

2. نهان ز خلق لسانی که داشتم ز تو دارم

3. تو لطفها که به من داشتی فغان که نداری

4. ولی من آه و فغانی که داشتم ز تو دارم

5. مکش به طعنه بی‌دردیم که بر دل غمگین

6. هنوز زخم سنانی که داشتم ز تو دارم

7. چه سود سرمهٔ آسودگی بدیده کشیدن

8. که چشم اشک فشانی که داشتم ز تو دارم

9. بدیدهٔ دگران جام کن به رغم من ای گل

10. که دیدهٔ نگرانی که داشتم ز تو دارم

11. به چشم و لطف نهان سوی محتشم نظری کن

12. که چشم و لطف نهانی که داشتم ز تو دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
* کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* سروبالایی به صحرا می‌رود
* رفتنش بین تا چه زیبا می‌رود
شعر کامل
سعدی
* نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
* که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
شعر کامل
حافظ