محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 513

1. زآب دو دیده گل کنم خاک در سرای او

2. تا نشود ز آه من محو نشان پای او

3. روی به خاکپای او شب به خیال میهنم

4. دست رسی دگر مرا نیست به خاکپای او

5. گشت به تلخاکیم لیک خوشم که در جهان

6. کس نکشید همچو من آرزوی جفای او

7. آن که ز پای تا به سر گشته بلای جان من

8. دور مباد یه نفس از سر من بلای او

9. نقش سم سمند او هر که نشان دهد بمن

10. گر همه خاک ره بو چشم من است جای او

11. گرچه ز فقر دمبدم گشت زیاد محتش

12. محتشمم لقب نشد تا نشدم گدای او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی
* آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
* بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی
* چون شیشه شکسته و تاک بریده ام
* عاجز به دست گریه بی اختیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی