محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 523

1. زهی بالا بلندان سر به پیش از اعتدال تو

2. مقوس ابروان در سجدهٔ مشگین هلال تو

3. همایون طایران باغ حسن از شعلهٔ حسنت

4. بر آتش پر زنان پروانهٔ شمع جمال تو

5. زلیخا بر تلف گردیدن اوقات خود گرید

6. به روز حشر اگر بیند رخ فرخنده فال تو

7. ز دل کردم برون بهر نزولت جملهٔ خوبان را

8. که دارد با جدائی خوی مشتاق جمال تو

9. حریف بزم وصلم لیک کلفت ناکم از ساقی

10. که با غیرم مساوی می‌دهد جام وصال تو

11. درین باغند عالی شاخها بی‌حد چه سود اما

12. که محروم است از پرواز مرغ بسته بال تو

13. ز غیرت در حریم حرمت او محتشم داری

14. حسد بر حال محرومان مبادا کس به حال تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
* که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شعر کامل
سعدی
* من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
* جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
شعر کامل
سعدی
* سوختم در آتشش چون عود و زانم بیم نیست
* بیم آن دارم که دود من بگیرد دامنش
شعر کامل
سلمان ساوجی