محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 531

1. امشب اندر بزم آن پرهیز فرما پادشاه

2. دیده را ضبط نگه کار است و دل را ضبط آه

3. از برای یک نگه بر روی آن عابد فریب

4. می‌توان رفتن به زیر بار یک عالم گناه

5. بسته چشم آن بت ز من اما کجا آن شوخ چشم

6. می‌تواند داشت خود را از نگه کردن نگاه

7. صبر کن ای دل که از لذت چشانیهای اوست

8. وعده‌های دیر دیر و لطفهای گاه گاه

9. زان نگه قطع نظر به کز پی تقریب آن

10. بر رقیبان نیز یک یک بایدش کردن نگاه

11. داغ مجنون راز وصل آن نیم مرهم بس نبود

12. کاشکی یک بار دیگر ناقه گم می‌کرد راه

13. رو به صبر و طاقت و تمکین منازای محتشم

14. خیل غم چون بر نشیند یک سوار و صد سپاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگس مست نوازش کن مردم دارش
* خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
شعر کامل
حافظ
* درد عشق از تندرستی خوشترست
* گر چه بیش از صبر درمانیش نیست
شعر کامل
سعدی
* حال عشاق تو گلهای گلستان دانند
* که به سودای رخت جامه درانند هنوز
شعر کامل
فروغی بسطامی