محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 572

1. شوق می‌گرداندم بر گرد شمع سرکشی

2. همتی یاران که خود را میزنم برآتشی

3. همچو خاشاکی که بادش در رباید ناگهان

4. خواهد از جاکندنم جولان تازی ابرشی

5. ناوکی کامروز دارم این قدرها زخم ازو

6. خواهد آوردن قضا فرد ابروان از ترکشی

7. توبه‌های مستی عشقم خطر دارد که باز

8. پیش لب آورده دورانم شراب بی‌غشی

9. باده‌ای کامروز دارد سرخوشم از بوی خود

10. هوش فردا کی گذارد در چو من دریاکشی

11. از می لطفش چو نزدیکان جهانی جرعه کش

12. من چو دوران چاشنی از جام استغنا چشی

13. از وثاق محتشم فردا برون خواهد دوید

14. خانه‌سوزی در شهر افکنی مجنون وشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد
* دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* عارض از کافور و زلف از مشک داشت
* لعل سیراب از لبش لب خشک داشت
شعر کامل
عطار
* دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
* زنهار بد مکن که نکردست عاقلی
شعر کامل
سعدی