محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 595

1. به جائی امن آرامیده مرغی داشت ماوایی

2. صدای شهپر شاهین برآمد ناگه از جائی

3. عقابی در رسید از اوج استیلا و پیش وی

4. به جز تسلیم نتوانست صید ناتوانائی

5. شکارانداز صیادی برآمد تیغ کین بر کف

6. فکند آشوب در وحشی شکاری بند برپائی

7. به برج خویش ساکن بود ثابت کوکبی ناگه

8. چو سیمایش به بحر اضطراب افکند سیمائی

9. تنی کز جا نجنبیدی ز آشوب قیامت هم

10. قیام‌انگیز وی گردید فرقد و بالائی

11. ز گرد ره به تاراج دل افتادند چشمانش

12. چنان کافتند غارت پیشگان درخوان یغمائی

13. زبانی داده‌اند از عشوه آن چشم سخنگو را

14. که در گوش خرد صد حرف می‌گوید به ایمائی

15. زمین فرسایی از سجده‌های شکر واجب شد

16. که سر در کلبهٔ من زد کله بر آسمان سائی

17. پی عذر قدومت محتشم تا دم آخر

18. بر آن در جبهه‌سائی آستان از سجده فرسائی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
* دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
شعر کامل
سعدی
* باش تا خواجه درین باب چه گوید، چه کند
* آب چون زنگ خورد یا می چون آب بقم
شعر کامل
فرخی سیستانی
* جفا مکن که نماند جهان و هرچه دروست
* وفا و صحبت یاران مهربان ماند
شعر کامل
سعدی