غزل شمارهٔ 60
1. نخل قد خم گشته که پرورده دردست
2. بارش دل پرخون و گلش چهرهٔ زردست
3. صدساله وصال تو مرا میرسد ای ماه
4. گر مرهم هر خسته به اندازهٔ درد است
5. خاک که ز جولان سمندت شده برباد
6. کان زلف مشوش دگر آلوده گرد است
7. دل کز خرد و صبر و سکون صاحب خیل است
8. از تفرقهٔ عشق تو فرداست که فرداست
9. منسوخ کن حسن دلارام زلیخاست
10. عشق تو که آرام ربای زن و مرد است
11. ای دل حذر از بادیهٔ عشق که چون باد
12. سرگشته در آن ناحیه صد بادیه گرداست
13. ای محتشم آن شمع بتان را چه تفاوت
14. گر اشک تو گرمست و گر آه تو سرد است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده