محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 15

1. ساربانا پرشتابان بار ازین منزل مبند

2. بس خرابم من یک امروز دگر محمل مبند

3. حالیا از چشم طوفان خیز من ره دجله است

4. یک دو روز دیگری این رخت ازین ساحل مبند

5. غافلی کز من به رویت مانده باقی یک نگاه

6. در محلی این چنین چشم از من غافل مبند

7. نیست حد آدمی کز تن برد جان در وداع

8. روح انسان پیکری تهمت بر آب و گل مبند

9. یار چون شد عمر در تعجیل بهتر ای طبیب

10. رو ببند حیله پای عمر مستعجل مبند

11. داروی منعم مکش در چشم گریان ای رفیق

12. راه بر سیلی چنین پر زور بی‌حاصل مبند

13. دل به خوبان بستن ای دل حاصل دیوانگی‌ست

14. محتشم گر عاقلی دیگر به ایشان دل مبند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فغان که در حرم وصل بار همچو سپند
* مرا نشستن و برخاستن یکی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
* خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
شعر کامل
سعدی
* گر گدایی کنی از درگه او کن باری
* که گدایان درش را سر سلطانی نیست
شعر کامل
سعدی