محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 49

1. آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او

2. مرگ بر من کرد آسان درد بی درمان او

3. من که بی او زنده تا یک روز دیگر نیستم

4. چون نباشم تا ابد در دوزخ حرمان او

5. دارم اندر پیش از دوری ره مشکل که هست

6. در عدم ماوا گرفتن منزل آسان او

7. من گریبان چاکم از یکروزه هجران وای اگر

8. تا ابد کوته بماند دستم از دامان او

9. روشن از سوز وداعم شد که می‌ماند به دل

10. تا قیامت آرزوی قامت فتان او

11. کاش بردی همره خویشم که گردانیدمی

12. در بلاهای سفر خود را بلاگردان او

13. جان بزور صبر می‌برد از فراقش محتشم

14. یاد خلق و خوی آن مه شد بلای جان او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز کوه بیستون فرهاد ازان بیرون نمی آید
* که می گردد دو بالا، ناله در کهسار عاشق را
شعر کامل
صائب تبریزی
* پرویز به هر بزمی زرین تره گستردی
* کردی ز بساط زر زرین تره را بستان
شعر کامل
خاقانی
* شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
* بنگر که از کجا به کجا می توان شدن
شعر کامل
صائب تبریزی