محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 55

1. چون نیست دلت با من از وصل تو هجران به

2. این لطف زبانی هم مخصوص رقیبان به

3. چون لطف نهان تو پیداست که باغیر است

4. مهری که مرا با تو پیدا شده پنهان به

5. اغیار چو بسیارند در کوی تو پا کوبان

6. بنیاد وصال مازین زلزله ویران به

7. عشاق چه غواصند در بحر وصال تو

8. کشتی من از هجران در ورطهٔ طوفان به

9. چون آینهٔ رویت دارد خطر از اشگم

10. چشمی که بود بی‌نم بر روی تو حیران به

11. چون من ز میان رفتم دامن بکش از یاران

12. در حشر گرت باشد یکدست بدامان به

13. امشب که هم آوازند با غیر سگان تو

14. گر محتشم از غیرت کمتر کندافغان به


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ثنای عزت حضرت نمی‌توانم گفت
* که ره نمی‌برد آنجا قیاس و وهم و خیال
شعر کامل
سعدی
* پس مقالات من و مجلس تو
* راست چون زیره و چون کرمانست
شعر کامل
انوری
* قصّۀ سوز دل پروانه را از شمع پرس
* شرح آن آتش نداند جز زبانی سوخته
شعر کامل
جامی