محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 63

1. دگر از بهر من زد دار عبرت سرو بالائی

2. حریفان می‌کنید امروز یا فردا تماشائی

3. دگر خواهند دید احباب در بازار رسوائی

4. دوان عریان تنی ژولیده موئی وحشی آسائی

5. دگر دیوانه‌ای از بند خواهد جست پر وحشت

6. کزو در هر سر کو سر زند شوری و غوغائی

7. دگر گرینده چشمی خواهد از سیلاب رانیها

8. زهر تفتنده دشت انگیخت شورانگیز دریائی

9. دگر پست و بلند ملک غم را می‌کند یکسان

10. پی صحرانوردی کوه گردی دشت پیمائی

11. ز تخم اشگ دیگر لاله خواهد کشت در صحرا

12. چو مجنون دامن هامون به خون دیده آلائی

13. وداع همدمان کن محتشم تا فرصتی داری

14. که ایام فراغت نیست جز امروز و فردائی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای خضر، غیر داغ عزیزان و دوستان
* حاصل ترا ز زندگی جاودانه چیست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* طاقتی کو که به سر منزل جانان برسم
* ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم
شعر کامل
خاقانی
* به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
* برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم
شعر کامل
سعدی